دیروز بیمارستان بودم به خاطر عمل جراحی مادرم ؛ وقتی به هوش اومد بالای سرش بودم ، خیلی درد داشت
و آه و ناله میکرد ولی تا چشمش به من افتاد یهو گفت : تو شام خوردی ؟
عشق مادر یعنی همین که توی بدترین شرایط ، نگرانی و محبت بی دریغش به فرزند بر همه احساساتش
غالب میشه !
.
.
پرواز کرد عاقبت ، ماهی که شوری دریا برای نمک گیر کردنش کافی نبود !
.
.
ﻫﺮﭼﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍهیم ﺑﺎشیم ولی یادمان باشد که ﺁﺧﺮﺵ ﭼﻬﺎﺭ ﺳﻄﺮ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﯼ ﺭﻭﯼ سنگ ﻣﺮﻣﺮ ﯾﮏ ﻣﺘﺮﯼ ﺧﻮﺍهیم
ﺷﺪ !!!
.
.
اگه از کیفیت کسی که روش زوم کردیم راضی نیستیم ، قبل از متاسف شدن واسه اون یه کوچولو هم به فکر
ارتقای لنزهای خودمون باشیم !
.
.
خستگی را زندگی کرده ام
می خواهم کمی هم زندگی را خسته کنم !
.
.
کاش باشی و بتوان شامه پر کرد از بوی تو ، ای شب بوی شب های بی بوی من
کجایی ای منِ من ؟
کجایی ای من ؟ تا جانی دوباره بخشی این من را …
بی تو این من تهی است ، هیچ است و پوچ
با تو این من ، من است
آری با تو ای مادرم …
.
.
تفنگ توی دست فقط یه وسیله س ؛ این قلبای سنگی هستن که آدمارو میکشن !
.
.
ﺍﺯ ﭘﯿﮑﺎﻥ ۵۷ ﮐﻪ یه ﭘﺴﺮ ۵ﺳﺎﻟﻪ ﮐﻨﺎﺭ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺳﺒﻘﺖ ﮔﺮﻓﺖ چون ﻣﺎشین ﺑﺎﺑﺎﯼ ﺍﻭﻥ ﺍﺯ
ﻫﻤﻪ ﻣﺎﺷﯿﻨﺎﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﺗﻨﺪﺗﺮ ﻣﯿﺮﻩ !
روی هرکی دست گذاشتیم ، روی ما پا گذاشت !
.
.
ﺍﮔﻪ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﺗﻪ ﮐﺸﯿﺪ ﺑﺸﯿﻦ ﺑﺎ ﺗﻪ ﺩﯾﮕﺶ ﺣﺎﻝ ﮐﻦ !
ﻫﯽ ﻧﺸﯿﻦ ﺑﮕﻮ ﺑﻪ آﺧﺮﺵ ﺭﺳﯿﺪﻡ …
.
.
اگر من بزرگ نمی شدم ، پدربزرگ هنوز زنده بود
اگر من بزرگ نمی شدم ، موهای مادرم سفید نمیشد
اگر من بزرگ نمی شدم ، مادربزرگ در ایوان خانه باز می خندید
اگر من بزرگ نمی شدم ، تنهایی معنایش همان تنها بودن در اتاقم بود
اگر من بزرگ نمی شدم ، غروب جمعه برایم دلگیر نبود
اگر من بزرگ نمی شدم ، هیچوقت نمی دیدمت و دلم برایت تنگ نمیشد
ای کاش من همیشه کودک می ماندم
چقدر گران تمام شد بزرگ شدن من …
.
.
بدترین چیز اینه که محبت مادرو با “هان” و “چیه ؟” جواب بدی ولی زنگ یه غریبه رو با “جانم !”
متاسفم برای بعضیا …
.
.
یادمون باشه که ھمیشه ، خواستنی داشتنی نیست !
.
.
هیچوقت به ناحق پا روی کسی نزارین …
یادتون باشه “دست” زمونه “پای” خیلیارو قطع میکنه !
.
.
روی هرکی دست گذاشتیم ، روی ما پا گذاشت !
.
.
گاهی لبهای خندان بیشتر از چشم های گریان درد می کشند !
.
.
از اینایی که هرچقد دلشونو میشکونین و ناراحتشون میکنین ولی هیچی نمیگن خیلی بترسین …
یه روز بی سر و صدا میرن و شما میمونین و حسرت و یه دنیا پشیمونی !
.
.
بیشتر ما خوب یاد گرفتیم که چگونه در آسمان مثل پرندگان باشیم و در آب مثل ماهی ها اما هنوز یاد نگرفتیم
روی زمین چگونه انسان باشیم !
.
.
وقتى حالت خوب نیست و دارى قدم میزنى ، رسیدن انصاف نیست !
.
.
صفا و صلح و یکرنگی در این عالم قدیمی شد
توقع از رفیق و مونس و همدم قدیمی شد
به جان حضرت آدم که آدم هم در این عالم قدیمی شد
بخند ای دوست ، بزن لبخند که میترسم
از آن روزی که گویند خنده هم کم کم قدیمی شد
.
.
روزهای برفی طولانی ترند برای کودکی که از سوراخ کفشش به زمستان می نگرد !
.
.
بعضی چیزارو نگفتن معرفت میخواد نه طاقت …
چون طاقت یه روزی تموم میشه اما معرفت نه !
.
.
ثانیه های انتظار پشت چراغ قرمز را تاب بیاورید ؛ شاید خدا دارد آرزوی کودک دست فروش را برآورده می کند !
.
.
حواستون باشه که توی زندگی چهارتا چیز صدا نداره :
مرگ فقیر ، ظلم غنی ، چوب خدا ، شکستن دل !!!
.
.
بدون صداقت ، وفاداری و تعهد هرچقدر هم که بگی “دوستت دارم” یعنی هیچ ، یعنی پوچ !
.
.
ﻫﻤﻪ ﺧﺮﺍﺑﺘﺮ ﺍﺯ ﺧﺮﺍﺑﯿﻢ !
ﺑﯿﺨﻮﺩﯼ ﻻﻑ ﺁﺑﺎﺩﯼ ﻣﯿﺰﻧﯿﻢ و ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻣﻌﻠﻢ ﺍﺧﻼﻗﯿﻢ ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﺫﻫﻦ ﺧﻮﺩ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺗﺮﺳﯿﻢ ﻭ ﺩﺭ ﺧﻠﻮﺕ ﺧﻮﺩ ﺑﯽ ﺍﺧﻼﻕ !
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﻬﺎ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺧﻮﺍهی های ﻣﺎ ﺍﺭﺿﺎ ﺷﻮﺩ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯾﻢ !
ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﻤﺒﻮﺩﻫﺎ ﻭ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﻭ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻭﻗﺘﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﮐﺎﺭ ﺩﺍﺭﯾﻢ !
ﻣﺎ ﻗﺎﺗﻼﻥ ﺭﻭﺡ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮﯾﻢ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﯽ ﺍﻋﺘﻨﺎ ﺑﻪ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﻫﻢ ﺩﺭ ﮔﺬﺭﯾﻢ …
.
.
درداتونو به کسی نگید چون متاسفانه به درد کسی نمیخوره ؛ پیش خودتون باشه بهتره !!!
.
.
بغض یعنی :
صدای اذان
خونه سوت و کور
خاطره های پرهیاهو
و سفره ای خالی از حضور پدر و مادر …
بعضی چیزا فقط یه بار تکرار میشن ؛ قدرشو بدونیم !
.
.
مردانگی آنجاست …
جایی که پسر بچه ای هنگام بازی برای اینکه دوست فقیرش خوراکی هایش را بخورد ، نقش فروشنده را بازی
کرد !
.
.
بیایید به دنبال آن نیمه از آدمیت باشیم که با عطر عشق می آمیزندش نه با عطر کافور …
همان نیمه ای که نمی شویندش ، نمی آلایندش ، نمی پوشانندش و به خاک نمی سپارندش !
.
.
مرد باشی یا زن ، مرگ تمامت میکند …
انسان باش تا جاودانه زندگی کنی !
.
.
“ای کاش میشد”های زندگی بعضیا اگه میشد ، چی میشد ؟!
.
.
ﻫﺮ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﻋﻄﺮﯼ ﺧﺎﺹ ﺩﺍﺭﺩ !
ﮔﺎﻫﯽ ، ﺑﺮﺧﯽ ﻋﺠﯿﺐ ﺑﻮﯼ ﺧﺪﺍ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ ﻣﺜﻞ ﻣــــــــــــــﺎﺩﺭ …
.
.
چراغ قرمز فرصت کوتاهی ست تا در آینه ی ماشین خیره شوی به سپیدی موهایت …
“مرگ از آنچه در آینه می بینید به شما نزدیک تر است !”
.
.
براى کسى که ریشه داره ، “شاخ” و “برگ” مـــهـــم نیست !
.
.
ﺭﻭﺯ ﻫﻤﻮﻥ ﺭﻭﺯِ ﺍﻣﺎ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﯾﻪ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭِ ﺩﯾﮕﺴﺖ !
.
.
دوست خوبی نیست “دنیـــــــا” ، ناباب است …
معتادت می کند به “هیچ” ، گــرفتار که شدی ، رهایت می کند در”مـــرگ” !
.
.
شرم میکنم با ترازوی کودک گرسنه ای که در پیاده رو نشسته است وزن سیری ام را بکشم …
.
.
هنگام به گریه انداختن زن مواظب باشید !!!
خدا اشکهای او را میشمارد …
.
.
همه از خاکیم و به خاک برمیگردیم اما مهم اینه که به لجن تبدیل نشیم …
.
.
بیچاره گل فروش ، تنها کسی است که وقتی با گل وارد خانه می شود همه غمگین میشوند …
.
.
خسته اونی نیست که خوابیده
خسته اونیه که نمیتونه بخوابه !
.
.
وای از اون روزی که آدمها قبل از اینکه بزرگ بشن ، بزرگشون کنن …
.
.
گفتند به اندازه ی گلیم هایتان و به اندازه ی دهان هایتان اما حرفی از وسعت آرزوهایمان نزدند …
.
.
دنیای اطرافمان را با “پرده ی سینما” اشتباه گرفته ایم
یکی فراموش میشود
یکی خاموش میشود
یکی میمیرد …
و ما تماشا میکنیم !
.
.
خدایا یه خواهش ازت دارم :
مارو با کساییکه “دوستشون” داریم “امتحان” نکن !
.
.
دست همیشه برای زدن نیست
کار دست همیشه مشت شدن نیست
دست که فقط برای این کارها نیست
گاهی دست میبخشد ، نوازش میکند و احساس را منتقل میکند …
گاهی چشمها به سوی دست توست ، دستت را دست کم نگیر !
.
.
خوابم گرفت از بس چشمانم را بر روی همه ی دروغها و نامردیها بستم !
.
.
میگن زندگی کوتاهه پس بگذر ، ببخش و بخند !
ما که گذشتیم ، بخشیدیم ولی نتونستیم بخندیم …
.
.
ﭘﺴﺮ ﮐﻮﭼﮏ ﺑﻪ ﭘﺪﺭﺵ ﮔﻔﺖ : ﭘﺪﺭ ﺩﯾﺮﻭﺯ ﺳﺮ ﭼﻬﺎﺭﺭﺍﻩ ﺣﺎﺟﯽ ﻓﯿﺮﻭﺯ ﺩﯾﺪﻡ ، ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﭼﻪ ﺍﺩﺍﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺵ ﺩﺭمی آﻭﺭﺩ
ﺗﺎ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺍﻭ ﭘﻮﻝ ﺑﺪﻫﻨﺪ ؛ ﻭﻟﯽ ﭘﺪﺭ ، ﻣﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺧﻮﺷﻢ ﺁﻣﺪ ﻧﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﺩﺍ ﺩﺭ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﻣﯽ ﺭﻗﺼﯿﺪ ،
ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﭼﺸﻢ ﻫﺎش ﺧﯿﻠﯽ ﺷﺒﯿﻪ ﺗﻮ ﺑﻮﺩ …
ﺍﺯ ﻓﺮﺩﺍی آن روز ﻣﺮﺩﻡ ﺣﺎﺟﯽ ﻓﯿﺮﻭﺯ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻋﯿﻨﮏ ﺩﻭﺩﯼ ﺳﺮ ﭼﻬﺎﺭﺭﺍﻩ ﺩﯾﺪﻧﺪ !
.
.
ﺑﭽﻪ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ ، ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺮﯾﺾ میشدیم
ﻭﻓﺘﯽ ﺁﻗﺎ ﺩﮐﺘﺮﻩ ﻣﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﮐﺠﺎﺕ ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭه ؟ ﭼﺘﻪ ؟
ﺯﻝ ﻣﯽ ﺯﺩﯾﻢ به ﻣﺎﻣﺎﻧﻤﻮﻥ … ﯾﺎﺩﺗﻮﻧﻪ ؟؟؟
ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻣﯽ ﺷﺪﯾﻢ ﺗﺎ ﺍﻭﻥ ﺑﮕﻪ ﻣﺮیضیمون ﭼﯿﻪ ﻭ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩﻥ ﺭﻭ ﺑﻪ مامان می ﺳﭙﺮﺩﯾﻢ ﭼﻮﻥ ﻣﯽ ﺩﻭﻧﺴﺘﯿﻢ ﻣﺎﺩﺭﻣﻮﻥ
ﻫﻤﻮﻥ ﺍﺣﺴﺎﺳﯽ ﺭﻭ ﺩﺍﺭﻩ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺣﺘﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺩﺭﺩﻣﻮﻥ ﺭﻭ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ …
ﺣﺎﻻ میخوام ﺑﮕﻢ ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺭﻭ ﯾﺎﺩتون ﻣﯿﺎﺩ ؟
ﺧﺐ حالا ﺗﻮ ﺟﻮوﻥ ﺷﺪﯼ ، ﺍﻭﻥ ﭘﯿﺮ ﺷﺪﻩ ! ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﻪ ﺑﻬﺶ ؛ ﺣﺎﻻ ﻭﻗﺘﺸﻪ ﺗﻮﺍَﻡ ﻣﺜﻞ ﺑﭽﮕﯽ ﻫﺎﺕ ﺍﮔﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﺮﯾﺾ
ﺷﺪ ﺣﺴﺶ ﮐﻨﯽ !
ﺣﺎﻻ ﺍﻭﻥ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﻩ ، ﺣﺘﯽ ﺍﮔﻪ ﺣﺮﻓﯽ ﻧﺰﻧﻪ …
ﻣﺜﻞ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﻬﺶ ﺑﺎﺷﻪ !